۶ مطلب با موضوع «مذهبی :: امام زمان(عج)» ثبت شده است

شاید این جمعه بیاید شاید...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
وحید ایمانی

اهمیت ضرورت شناخت امام زمان (عج)

اهمیت ضرورت شناخت امام زمان (عج) shia muslim


طرح مباحث شریف مهدویت به صورت گسترده و فراگیر، از ضروری ترین بایسته های مذهبی و فرهنگی جامعه ما و یا شاید مهم ترین آن ها است؛ چرا که پرداختن به این مباحث وسیله و راهی است برای ایجاد شناخت نسبت به حضرت حجت (عج)؛ شناختی که:

1-    علت خلقت انسان است:
عن أبی عبدالله (ع) قال:
خرج الحسین بن علی (ع) علی أصحابه فقال:
أیها الناس إن الله –عزوجل ذکره- ما خلق العباد إلّا لیعرفوه؛ فإذا عرفوه عبدوه؛ فإذاعبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ما سواه. فقال له رجل: یابن رسول الله بابی انت و امی فما معرفه الله؟ قال: معرفه أهل کل زمان اما مهم الذی یجب علیهم طاعته.
(بحارالانوار، جلد23 صفحه83؛به نقل از: علل الشرائع)
امام صادق (ع) فرمودند:
حسین بن علی (ع) در جمع اصحابش فرمود:
ای مردم، خداوند –عزّوجلّ- بندگان را نیافرید مگر برای این که او را بشناسند؛ و هنگامی که او را شناختند عبادتش کنند؛ و وقتی او را عبادت کردند به برکت این عبادت، از عبادت غیر او بی نیاز شوند.
مردی پرسید: ای پسر رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند:
این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان ببرند، بشناسند.

2-    نشانه ایمان است:
عن أبان بن تغلب قال: قلت لأبی عبدالله (ع): من عرف الأئمه و لم یعرف الامام الذی فی زمانه أمؤمن هو؟
قال: لا. قلت: أمسلم هو؟ قال نعم.
(بحارالانوار، جلد23 صفحه96؛ به نقل از: کمال الدین و تمام النعمه)
ابان بن تغلب می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: اگر کسی تمام امامان را بشناسد ولی امام زمانش را نشناسد، آیا مؤمن است؟ حضرت فرمودند: خیر. دوباره پرسیدم: آیا مسلمان هست؟ حضرت فرمودند: بله

3-    شرط قبولی اعمال است:
عن معاویه بن عمار عن ابی عبدالله (ع) فی قول الله –عزوجل- «ولله الأسماء الحسنی فادعوه بها» قال:
نحن والله الاسماء الحسنی التی لا یقبل الله من العباد عملاً إلّا بمعرفتنا.
(اصول کافی، کتاب التوحید، باب النوادر، حدیث4)
معاویه بن عمار از امام صادق (ع) در مورد آیه: «و برای خدا، نام های نیک است؛ خدا را به آن نام ها بخوانید» (اعراف180) سؤال کرد، حضرت فرمودند:
به خدا قسم ما نام های نیکوی پروردگاریم که هیچ عملی را خداوند از بندگانش قبول نمی کند مگر آن که ما را بشناسد.

4-    راه نجات از مرگ جاهلیت است:
قال ابو عبدالله (ع): قال رسول الله (ص):
من مات و هولا یعرف امامه مات میته جاهلیه.
(بحارالانوار، جلد23 صفحه76؛ به نقل از: محاسن برقی)
امام صادق (ع) فرمودند: پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:
هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

5-    مردم هیچ عذری برای ترک آن ندارند:
عن الفضیل قال: سمعت أبا جعفر (ع) یقول:
من مات و لیس له امام فموته میته جاهلیه ولا یعذر الناس حتی یعرفوا إمامهم.
(بحارالانوار، جلد23 صفحه77؛ به نقل از: محاسن برقی)
فضیل می گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود:
هرکس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلیت است؛ و مردم هیچ عذر و بهانه ای ندارند تا این که امامشان را بشناسند.

6-    باعث نجات از گمراهی های دوران غیبت می شود:
قال ابو عبدالله (ع):
إعرف امامک فإنک إذا عرفته لم یضرک تقدم هذا الأمر أو تأخر.
(غیبت نعمانی، باب25 حدیث1)
امام صادق (ع) فرمودند:
امام خود را بشناس که اگر او را شناختی، امر (فرج) چه زود اتفاق بیفتد و چه دیر، به تو زیانی نخواهد رسید.
قال الامام الصادق (ع):
یا زراره إن أدرکت ذلک الزمان فأدم هذا الدعاء: ...اللهم عرّفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.
(کمال الدین و تمام النعمه، باب33 حدیث24)
امام صادق (ع) فرمودند:
ای زراره اگر زمان غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت کن: ...خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد.

7-    یک شب هم بدون آن نباید سپری شود:
عن یحیی بن عبدالله عن أبی عبدالله (ع) انه قال:
یا یحیی من بات لیله لا یعرف فیها امام زمانه مات میته جاهلیه.
(غیبت نعمانی، باب7 حدیث1)
یحیی بن عبدالله می گوید: امام صادق (ع) فرمودند:
ای یحیی هرکس شبی را به صبح برساند در حالی که امام زمانش را نمی شناسد (و بمیرد) به مرگ جاهلی مرده است.

8-    نداشتنش، عذاب سختی در پی دارد:
در کتب معتبره علما زیارتی برای امام زمان (عج) ذکر شده است که در آن می خوانیم:
ومن عدل عن ولایتک و جهل معرفتک واستبدل بک غیرک، کبّه الله علی منخره فی النار و لم یقبل الله له عملاً و لم یقم له یوم القیامه وزناً.
(مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الأمر (ع))
و هرکس از ولایت تو روی بگرداند و نسبت به شناخت تو جاهل باشد (و در نتیجه) دیگری را به جای تو برگزیند، خداوند او را به صورت در آتش می افکند و هیچ عملی را از او قبول نمی کند و در قیامت برای او وزن و ارزشی قائل نمی شود.

9-    انسان را به مقام رزمندگان در رکاب امام زمان (عج) ارتقا می دهد:
قال ابوعبدالله (ع):
من عرف امامه ثم مات قبل أن یقوم صاحب هذا الأمرکان بمنزله من کان قاعداً فی عسکره؛ لابل بمنزله من قعد تحت لوائه. (و رواه بعض اصحابنا: بمنزله من استشهد مع رسول الله (ص))
(غیبت نعمانی، باب25 حدیث2)
امام صادق (ع) فرمودند:
هرکس امامش را بشناسد سپس پیش از آن که صاحب این امر قیام کند بمیرد، همانند کسی است که در لشکر آن حضرت نشسته است؛ نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم او نشسته است. (بعضی از اصحاب چنین روایت کرده اند: مانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) شهید شده است.)

10-    در لحظه جان دادن بسیار به آن نیازمندیم:
قال ابوعبدالله (ع):
إن الأرض لا تصلح إلّا بالامام و من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه و أحوج ما یکون أحدکم إلی معرفته إذا بلغت نفسه هذه –وأهوی بیده إلی صدره- یقول: لقد کنت علی امر حسن.
(بحارالانوار، جلد23 صفحه76؛ به نقل از: محاسن برقی)
امام صادق (ع) فرمودند:
همانا زمین اصلاح نمی شود مگر با وجود امام؛ و هرکه بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ و زمانی که شما بیشتر از هر موقع دیگر به این شناخت نیاز دارید، هنگامی است که جانتان به این جا برسد –و با دست 
مبارک به سینه شان اشاره کردند- (و آن کسی که در زندگانیش این شناخت را کسب کرده، در آن حال با دیدن حقایق عالم و احوال پس از مرگ خواهد گفت:) من مذهب و راه و روش خوبی داشتم.

11-    مقدمه عمل به وظایف و تکالیف است:
قال الامام الباقر (ع):
من عرف دلّته معرفته علی العمل و من لم یعرف فلا عمل له.
(تحف العقول)
هرکه شناخت پیدا کند این شناخت او را به سوی عمل راهنمایی خواهد کرد؛ وهرکه شناخت نداشته باشد عملی نیز نخواهد داشت.
امام زمان (عج) بر ذمه ما حقوق فراوانی دارند و ما نیز در مقابل ایشان تکالیف و وظایف سنگینی بر دوش داریم که باید آن ها را ادا کنیم، چرا که: «والمقصر فی حقکم زاهق» و هرکس در ادای حق شما کوتاهی ورزد هلاک و نابود می شود (زیارت جامعه کبیره) عالم بزرگوار موسوی اصفهانی در بخش آخر کتاب شریف مکیال المکارم به 80 مورد از این وظایف اشاره می نماید.
به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می کنیم:
قال محمد بن علی الجواد (ع):
إنّ القائم منّا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته.
(کمال الدین و تمام النعمه، باب36 حدیث1)
امام جواد (ع) فرمودند:
قائم ما همان مهدی است که واجب است در زمان غیبتش در انتظار او بود.
امام زمان (عج) در نامه ای خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمودند:
و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج.
و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید. 
 (کمال الدین و تمام النعمه، باب45 حدیث4)

اما مسأله اینجاست که تا انسان کسی را نشناسد و پی به عظمت و خوبی او نبرد چگونه می تواند چشم به راهش بوده و آمدنش را مدام از خداوند متعال طلب نماید؟! آری شناخت امام زمان (عج) مقدمه لازم انتظار و دعاست.
به همین ترتیب در مورد تمام تکالیف و وظایفمان، ابتدا نیاز به شناخت داریم. بدون شناختِ ابعاد وجودی امام زمان (عج) جامعه شیعه در راه ادای حقوق ایشان قدم از قدم بر نخواهد داشت.

توجه:
مهم ترین وظیفه ما در این دوران، زمینه سازی برای فرج امام زمان (عج) است.
این تفکر که ظهور، امری است کاملاً الهی و بشر هیچ نقشی در آن ندارد، کاملاً غلط و بی پایه می باشد. آیات و روایات و کلمات بزرگان هم بر این مطلب دلالت دارد که: «ما باید بخواهیم»
سوره مبارکه رعد آیه 11:
«إن الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم»
خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آن ها خود را تغییر دهند.

تفسیر نمونه  جلد 10 صفحه 145:
«این جمله که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصری آمده است، یک قانون کلی و عمومی را بیان می کند، قانونی سرنوشت ساز و حرکت آفرین و هشدار دهنده. این قانون کلی که یکی از پایه های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است، به ما می گوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هرکس در دست خود شماست و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آن ها بازگشت می کند... البته ماورای اسباب و عوامل ظاهری یک سلسله مددهای غیبی و الطاف الهی است که در انتظار بندگان با ایمان و پرجوش و با اخلاص است؛ ولی آن ها را هم بی حساب به کسی نمی دهند، بلکه شایستگی و آمادگی لازم دارد.»

تفسیر نسیم حیات جلد 13 صفحه122:
«در قرآن بارها به قانون «إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» اشاره کرده است. تو، به همان صورتی که در مقابل آینه قرار بگیری، همان گونه منعکس می شوی؛ اگر آنچه در نیت و عمل خود دارید تغییر دهید، خدا مطابق همان برای شما تحول ایجاد می کند؛ پس مقدرات شما قبل از هرچیز و هرکس در دست خود شماست. شانس و طالع و اقبال و جادو هیچ کدام پایه ندارد... سکوت مردم و بی تفاوتی آن ها نسبت به ظلم هایی که به امامان می شد، موجب گردید که امام صادق ها مُنزوی شوند.»

قالت فاطمه (س) قال رسول الله (ص):
مثل الإمام مثل الکعبه إذ تؤتی ولا تأتی.
(بحارالانوار، جلد36 صفحه353)
حضرت فاطمه (س) فرمودند: رسول خدا (ص) فرموده است:
امام مانند کعبه است که مردم باید به نزد او روند نه آن که او به سمت مردم آید.

خواجه نصیر الدین طوسی می نویسد:
عدمه منا.
(کشف المراد، صفحه285)
نبودن و غیبت حضرت مهدی (عج) از ناحیه ماست.
عالم بزرگوار سید محمد تقی موسوی اصفهانی تصریح می کند:
مانع ظهور و آشکار شدن آن حضرت، ناشی از خود مردم است... بر مردم واجب است که موانع ظهور را بر طرف سازند.
(مکیال المکارم، جلد1 بخش1)

آیت الله بهجت فرمودند:
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم؛ چرا دستش را بسته ایم و خانه نشینش کرده ایم؟ و اجازه نمی دهیم خود را نشان دهد؟
(بهارانه، صفحات35و38)

اما...

با توجه به روایتی که از امام باقر (ع) نقل شد و نیز حکم عقل، مسلمانان در راستای تحقق دولت کریمه امام زمان (عج) و بیرون آمدن حضرتش از پس پرده غیبت هیچ اقدامی نخواهند کرد تا زمانی که او و اهدافش را بشناسند؛ و بدانند که چگونه خواهد آمد و برای چه ظهور خواهد کرد؟

غیبت خورشید تابان، شیعیان تقصیر ماست
این که باشد آن امام از ما نهان تقصیر ماست
با چنین وضعی که ما داریم و از او غافلیم
گر نمی گردد فرج در این زمان تقصیر ماست
با فراموشی ما از او اگر  بر ما رسد
لحظه لحظه فتنه های بی امان تقصیر ماست
ما به آن سرچشمه رحمت خیانت کرده ایم
گر نبارد ابرهای آسمان تقصیر ماست
ما همه بر خوان آن صاحب کرم مهمان شدیم
این که باشد دور از ما میزبان تقصیر ماست
بارالها عفو کن ما را و آسان کن فرج
غیبت مولایمان صاحب زمان تقصیر ماست
در ره تهذیب نفس انوار، روز و شب بکوش
کاین غریبی امام مهربان تقصیر ماست

آیت الله بهجت:
«اگر برای فرج دعا می کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست.»
(در محضر آیت الله بهجت، جلد1 صفحه363)
قسمت مهمی از سخنرانی ها منابر و خطبه های نماز جمعه را به مباحث مهدوی اختصاص دهیم.
خلاصه حضرت را بشناسیم و با هر وسیله ممکن به دیگران بشناسانیم.
دعوت کردن مردم و هدایت آن ها به سمت امام زمان (عج) از مهم ترین طاعات و واجب ترین عبادات است.
(مکیال المکارم، بخش8 تکلیف48)

زیر رخت خواب ما آب آمده        موقع بیداری از خواب آمده
باید از خواب کهن بیدار شد        از شب و تاریکی اش بیزار شد
ندای مظلومیت و آوای «هل من ناصر ینصرنی» پدر مهربان امت را بشنویم:

امام باقر (ع) در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
والقائم یومئذ بمکه قد أسند ظهره إلی البیت الحرام مستجیراً به فینادی:
یا أیها الناس إنا نستنصر الله فمن أجابنا من الناس؛ فإنّا أهل بیت نبیکم محمد و نحن أولی الناس بالله و بحمد؛ ... و أسألکم بحق الله و حق رسوله و بحقّی –فإنّ لی علیکم حق القربی من رسول الله- إلّا أعنتمونا و منعتمونا ممّن یظلمنا فقد أخفنا و ظلمنا و طردنا من دیارنا و ابنائنا و بغی علینا و دفعنا عن حقنا وافتری أهل الباطل علینا؛ فالله الله فینا لا تخذلونا وانصرونا ینصرکم الله تعالی.
(غیبت نعمانی، باب14 حدیث67/ اختصاص شیخ مفید، صفحه255/ بحارالانوار، جلد52 صفحه237)

قائم در آن روز (روز ظهور) در مکه است. پشت خود را به بیت الله الحرام تکیه داده و بدان پناه می جوید، سپس فریاد بر می آورد:
ای مردم ما از خدا یاری می طلبیم؛ چه کسی از مردم دعوت ما را پاسخ می گوید؟ که ما خاندان پیغمبر شما محمد هستیم و نزدیک ترین مردم به خداوند و محمد می باشیم... و از شما می خواهم که به خاطر حق خدا و حق رسول خدا و حق خودم بر شما –که حق خویشاوندی با رسول خدا است- ما را کمک کنید، و ما را از کسانی که به ما ظلم می کنند دور کنید؛ چرا که ما ترسانیده شده ایم، و به ما ظلم شده است، و از شهر و فرزندانمان رانده شده ایم، و نسبت به ما سرکشی کرده اند، و از حقّمان کنارمان زده اند، و اهل باطل بر ما نسبت ناروا بستند.
پس خدا را در نظر بگیرید و ما را رها نکنید و یاری مان کنید تا خدا شما را یاری کند.

آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی پس از این که روایت فوق را صحیح اعلام می کند در ذیل آن این گونه می نویسد:
اگر گوش دلت را بگشایی و سینه ات به نور پروردگارت فراخ گردد، ندای امام زمانت را در این زمان خواهی شنید که از اهل ایمان یاری می طلبد.
آیا کسی هست که ندای آن حضرت را پاسخ گوید؟ و آیا کمک کننده ای هست؟ آیا یاری کننده ای هست؟ البته یاری کردن در هر زمان به اقتضای همان زمان است.
یاری آن حضرت یاری خدا است؛ یاری رسول خدا است؛ یاری اولیای خداست؛ یاری غریب و کمک به مظلوم و مضطر و عالِم است؛ یاری ولیّ نعمت و پدر مهربان است.
(مکیال المکارم، جلد1 صفحات276و277)

او چشم به راه ماست.

حضرتش در غیبت صغری به علی بن مهزیار اهوازی فرمودند:
یا ابا الحسن قدکنّا نتو قعک لیلاً و نهاراً فما الذی ابطأبک علینا؟
(دلائل الامامه، صفحه541)
ما شبانه روز چشم به راه تو بودیم، چرا دیر پیش ما آمدی؟
این غریب مظلوم را منتظر نگذاریم.
اللهم اجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره ولا تجعلنا من الغافلین منه.

منبع: کانون مهدویت صبح عدالت مسجد عمار یاسر (مشهد مقدس)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
وحید ایمانی

ظهور


کلیپ بسیار زیبای موسسه مصاف ( ظهور )


لینک دانلود

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
وحید ایمانی

پیاده روی اربعین - از قیام حسین(ع) تا ظهور مهدی(عج)

همواره آیین ها و ادیان مختلف با هدف همبستگی میان پیروان و هویت بخشی به جریان اجتماعی خود، ایامی را در سال مشخص کرده و پیروان خویش را ملزم به شرکت در این اجتماعات می کنند.

یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولا در جامعه جهانی تاثیر گذار است. به فرموده مقام معظم رهبری خلا وجود اجتماعی عظیم و بین المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می کند.

کربلا می تواند«نماد» تبلور وحدت و بیعت با امام باشد که «نمود»ی جهانی خواهد داشت. شروع جاذبه مغناطیس حسینی در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست.

پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفتن موضوعیت دارد.
بنا به فرموده امام عسکری(ع)؛ یکی از نشانه های مومن-که در این روایت مقصود شیعه است-زیارت سیدالشهدا در روز اربعین می باشد.

زیارتی که با پای پیاده رفتنِ آن هم «موضوعیت» دارد. چرا که امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود می‌فرماید: قبر حسین(ع) را زیارت کن و ترک مکن. پرسیدم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمود: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود خداوند به هر قدمى که برمیدارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می ‏فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى ‏برد.

ایشان در جای دیگری می فرمایند: کسی که به قصد زیارت امام حسین(ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله بر می‌دارد، یک حسنه می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد. وقتی می‌خواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار می‌گیرد و می‌گوید: رسول خدا(ص) به شما سلام می‌رساند، و پیغام می‌دهد (مژده می‌دهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشته‌ات بخشیده شده است.

سابقه ای تاریخی سنت پیاده روی

از جهتی جریان پیاده روی برای زیارت سیدالشهدا در روز اربعین سابقه ای تاریخی نیز دارد؛ زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»[۴]رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.

ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت. با اینکه زیارت سید‌الشهدا(ع) در اکثر برهه‌های تاریخی به سختی انجام می‌شد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود زائران، عاشقانه خطرات را به جان می‌خریدند و به پابوسی امام حسین(ع) در روز اربعین نائل می‌شدند.


به همین منظور لینک دانلود 2 کلیپ بسیار زیبا رو براتون آماده کردم امیدوارم لذت ببرید.


کلیپ 1: حکومت مهدوی ، قیام حسینی


کلیپ 2: تونل نور حق


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
وحید ایمانی

عوامل ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)


عوامل ظهور به چیزهایی گفته می شود که زمینۀ ظهور امام زمان (عج) را فراهم می کند و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند. دربارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) "ارادۀ الهی" است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور، می توانند انجام دهند، ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آن حضرت شده و ایجاد آمادگی در خود است. این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی که بر عهدۀ آنهاست به ویژه تکالیف زمان غیبت مثل: انتظار فرج، دعا، صبر، خودسازی، رشد فکری، اجتماعی به دست می آید. البته این آمادگی باید متناسب با پذیرش حکومت جهانی باشد؛ یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشند.

هر چیزی که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند عوامل ظهور محسوب می شوند. در بارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) "ارادۀ الهی" است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند، ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[1]

پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور است؛ یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد. به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.

توضیح این که بر اساس آنچه در روایات، در بارۀ عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:

1. بیعت کسی بر عهدۀ آن حضرت نباشد.[2]

2. محافظت ایشان از خطر کشته شدن.[3]

3. آزمایش الهی.[4]

4. علل ناشناخته؛ چنان که بعضی از روایات‏ بیانگر این نکته‏اند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاه اند، اما مأمور به بیان آن نیستند. لذا سر بسته و به طور اجمال حکمت‏هایی از آن را بیان کرده ‏اند. دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) است که امام به وی فرمود: برای صاحب امر غیبتی است که چاره‏ ای از آن نیست. هر مبطلی در آن شک می‏ کند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای چیست؟ فرمود: برای امری که اجازۀ کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجت‏های خداوند قبل از اوست. حکمت آن کشف نمی‏ شود، مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط حضرت خضر برای حضرت موسی (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.[5]

روشن است که این عوامل در اختیار انسان ها نیست تا بتوانند تغییر دهند.

اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است. چنان که در برخی از توقیعات شریفه به این مسئله اشاره شده است که بی‏وفایی مردم و گناهان آنان زمینه ‏ساز غیبت حضرت حجت شده است.

"اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت می‏ فرمود مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی‏ افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب می‏شد. چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی است که از آنها به ما می‏رسد".[6]

مضمون این توقیع آن است که بی‏وفایی شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانی‏تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است. پس همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] می‏تواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد.[7]

علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسئلۀ غیبت وظایفی بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام‏ هایی نیز در زمینۀ ظهور برخواهند داشت که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف- صبر:

در روایتی امام رضا (ع) می‏فرماید: چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: "فارتقبوا اِنّی معکم رقیب". و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین. منتظر باشید من هم با شما در انتظارم. همانا فرج پس از ناامیدی می‏آید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. [8]

تعبیر "علیکم بالصبر" صراحت دارد، در این که وظیفۀ شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر به معنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.

ب- انتظار:

هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم می‏شود، ولی دربارۀ انتظار باید گفت: پیامبر و ائمۀ اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشرده‏اند. در روایتی از پیامبر (ص) می‏خوانیم که فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.[9]

علی(ع) در پاسخ کسی که از وی پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوب‏تر است؟ فرمود: انتظار فرج.[10]

امام صادق (ع) می‏فرماید: نزدیک‏ترین حالت بنده به خداوند و راضی‏ترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[11].

روشن و بدیهی است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینی و انتظار تشریعی.

در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیش‏تر به شکل منفی و همراه با سستی صورت می‏گیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد(ع) است که می‏فرماید: منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزلۀ مشاهده گردیده است. آنان را در آن زمان به منزلۀ مجاهدان با شمشیر در کنار رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.[12]

منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.

اگر منتظر منفی دست بر دست می‏گذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمی ‏کند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود می‏ افزاید، خود را آمادۀ ظهور می‏نماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.

چکیدۀ سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.

ج- دعا:

در برخی روایات عمده ‏ترین وظیفۀ عصر غیبت را دعا دانسته‏اند. از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیلۀ محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید... .[13]

د- انقطاع:

در روایتی از امام صادق (ع) می‏خوانیم که فرمود: "همانا این امر (ظهور مهدی) نمی‏ آید شما را مگر پس از ناامیدی".[14]

در روایت دیگری امام رضا (ع) می‏فرماید: "همانا فرج پس از ناامیدی می‏آید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند"[15].

این بدان معناست که تا انسان چشم امید به قدرت‏های غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدی‏ جو و مهدی‏ خواه نخواهد بود.

شاید به همین جهت یکی از نشانه های آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است. این مطلب را از دو راه می توان ثابت کرد:

1. پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانۀ آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کرده اند، فرموده است: زمین را پر از قسط و عدل می کند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.[16]

2. فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایۀ انفجار می گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار های مکانیکی است که در درجۀ معینی از فشار، انفجار رخ می دهد. در حقیقت گسترش فساد به وسیلۀ ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیک تر می کند، در نتیجه بذر های انقلاب را آبیاری می نماید، تا لحظه ای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته ، باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست، بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.

مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسان ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی ببرند و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایستۀ مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود و ستم قدرت های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و از راه های گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در توده ها چنین آگاهی پدید نیاید و انسان ها بر ارزش خود واقف نگردند و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ می دهد که نمی تواند، مصالح مردم را تضمین کند.

به عبارت روشن تر، برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی، تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می گزیند، و اندیشۀ انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمی کند و با تمسک به منطق "موسی به دین خود، عیسی به دین خود"، و یا "هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد"، "من چه کار به کار دیگران دارم" و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحت طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح می دهد.[17]

علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام (عج) ایستاده و گوش به فرمان وی باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیام آور بهار عدالت باشند. این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.

به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به "انظلام"؛ -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ گاه زمینۀ قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقواست.

احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمان های مختلف با حرکت های اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتاب ها گرد آمده است.[18]

در این جا به یکی از این احادیث اشاره می کنیم: صاحب کشف الغمة از پیامبر (ص) نقل می کنند که فرمود: "مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می کنند".[19]

ه- تقوا و دوری از گناه:

در احادیثی که پیامبر (ص) و ائمۀ اطهار (ع)، وظایف منتظران را معین کرده اند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمود: "هر کس خوشنود می شود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکی ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده".[20]

علمای گذشتۀ ما، دربارۀ وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب هایی مستقل نوشته یا فصولی از کتاب های خود را اختصاص داده اند، مانند کتاب "نجم الثاقب" تالیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی 1327)، دو کتاب "مکیال المکارم" و "وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان (ع)" تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این کتاب ها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات ائمه (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز می‏توان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت (بیان نشدن وقت)، به طور "دفعی" و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمی‏توان گفت بدون هیچ زمینه ‏ای انجام می‏شود.

شهید مطهری می‏نویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولت‏های شیعی معاصر خود حسن ظن داشته ‏اند، احتمال داده‏اند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[21]

این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینه‏ ساز عقیده داشته‏ اند و این یک امر طبیعی است؛ چرا که وقتی انسان منتظر مهمان عزیزی باشد، سعی می‏کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمۀ شمشیر وی باشد؟

آیت اللّه مکارم شیرازی، دربارۀ آمادگی‏ های لازم برای حکومت جهانی می‏ نویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:

1. آمادگی فکری و فرهنگی؛ یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئلۀ "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسئلۀ قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تفاوت رنگ‏ها و زبان‏ها و سرزمین ‏ها نمی‏تواند بشر را از هم جدا سازد.

2. آمادگی اجتماعی؛ مردم جهان باید از ظلم و ستم و حکومت های موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامۀ این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.

3. آمادگی‏های تکنولوژی و ارتباطی؛ بر خلاف آنچه بعضی می‏پندارند که رسیدن به مرحلۀ تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکان‏پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. سپس می‏ افزاید معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی، نه برای ادارۀ همیشگی نظام جامعه.[22]

4. آمادگی‏های فردی؛ حکومت جهانی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجۀ اوّل نیاز به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهی، آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامۀ عظیم را دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمی‏تواند نقش تماشاچی داشته باشد.[23]

.....................................................
پی نوشت:

[1] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 294، زمینه‏سازی ظهور حضرت ولی عصر علیه‏السلام، محمد فاکر میبدی.
[2] رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.
[3] رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97.
[4] همان، ص 98.
[5] «ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فی غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فی غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج اللّه تعالی ذکره، ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر( علیه‏السلام ) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسی (علیه‏السلام) الا وقت افتراقها». رک: همان، ص 91، و 113.
[6]«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم». رک: همان، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467
[7] « لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب می‏شد
[8] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی «فارتقبوا انی معکم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انی معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجیی‏ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».
همان، ج 52، ص 129
[9] «افضل اعمال امتی انتظار الفرج». همان ، ص 122
[10] «ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان
[11] «اقرب ما یکون العبد الی اللّه عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً». همان،ص95
[12] «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالی ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الی دین اللّه سرا و جهرا » همان،ص 122
[13] «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».الاحتجاج ج‏2 ص 471 .
[14] «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس...، رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.
[15] «فانه انما یجیی‏ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم». رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.
[16] «یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج‏1، ص 69.
[17] باید توجه نمود که مدت هاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر قدرت ها در بسیاری از مناطق جهان –بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون ها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزدة افریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.
[18]برای اطلاعات بیشتر ر.ک: کامل سلیمان، روزگار رهای. ؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج 2، ص 1034 الی 1062.
[19]کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 3، ص 267 معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 387ی،
[20]«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة». بحارالانوار، 52/140، به نقل از غیبت نعمانی.
[21] ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68.
[22] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه‏السلام ص 80 تا 83.
[23] همان،ص 100

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
وحید ایمانی

یازده نکته از دعای عهد



1- علاقه به امام زمان باید جمعی باشد:

در دعای عهد داریم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه کسی؟ «عَنْ جَمِیعِ» از طرف همه‌ مؤمنین و مؤمنات «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» این خودش یک مطلب مهمی است.

2- امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند:

وقتی زیارت می‌رویم بگوییم که این زیارت به نیابت از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات. صدقه می‌دهیم بگوییم دفع بلا از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات بشود نگوییم خدایا، مؤمنینی که در این مسجد نماز خواندند بیامرز. حالا مؤمنینی که در مسجد دیگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو.

چرا می‌گویی: خدایا کسانی که در این هیأت سینه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستی! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بین المللی نیستی؟ امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند. کسی که منتظر اصلاح عمومی است، باید خودش هم عمومی فکر کند. خودم و بچه‌ام و هیأت‌ام و مسجدم و برایش هیچ فرقی نکند. «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»

3- علاقه‌ به امام زمان ارواحنا له الفداء بدون مرز است:

این علاقه بدون مرز، از کجای دعای عهد فهمیده می‌شود؟ این جمله که می‌گوید: «فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق‌ها و مغرب‌ها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمین‌های هموار و کوهستانی، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دریا و خشکی، ببینید این دعا چقدر سازنده است. چه اصراری داریم که بگوییم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دریا و خشکی. سطحی و کوهستانی، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خیلی قشنگ است.

4- شریک کردن والدین در دعا و زیارت برای امام زمان ارواحنا له الفداء:

در دعای عهد می‌گوییم ای امام زمان سلام می‌کنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَیَّ» پدر و مادرم و «وُلدی» فرزندانم؛ یعنی هم نسل گذشته، هم نسل آینده را در نظر می‌گیریم.

5- چه مقدار به امام زمان ارواحنا له الفداء صلوات بفرستیم:

این دعا می‌گوید که: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه‏ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه‏» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهی، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه‏» به اندازه آخرین درجه‌ی رضایت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» ‏به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت، یعنی مهدی جان! ای امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد... به تو سلام و درود می‌فرستم.

6- اعلام هر روزه علاقه به امام زمان:

یک کسی هرروز زنگ می‌زند که آقا دوستت دارم. می‌گوید: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوم» مهدی جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» یعنی بیعتم را تجدید می‌کنم.

7- علاقه‌ رو به رشد:

علاقه‌ی رو به رشد، یعنی چه؟ می‌گوید: «عَهْداً» بعد از عهداً می‌گوید «وَ عَقْداً» بعد از عقداً می‌گوید «وَ بَیْعَةً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسی‌اش را می‌بینید.

عهد یعنی تعهد، در دعای عهد می‌گوییم: ای امام زمان سلام و صلوات بر تو، این سلام من عهد است. یعنی با تو تعهد می‌کنم. تعهد می‌کنم یعنی قرار می‌گذارم بین خودم و خدا، بعد می‌گوید: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» یعنی گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسلیم نباشد. می‌گوید: «وَ بَیْعَةً»، تسلیم است. یعنی باز هم پررنگش می‌کند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، «عقداً» عقد با امام زمان ارواحنا له الفداء، «وَ بَیْعَةً» بیعت کنید با او و تسلیم شوید.

8- علاقه‌ افتخارآمیز:

چقدر خوب است این تابلو شود. علاقه‌ حتمی، می‌گوید: «فِی رَقَبَتِی» یعنی به گردن من، «رَقَبَ» یعنی گردن. ممکن است کسی علاقه داشته باشد ولی افتخار نکند. می‌گوید: نه، علاقه‌ افتخار آمیز.

9-علاقه همراه با همه‌ مراحل:

در دعای عهد می‌گوید: «وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهی وقت‌ها انسان یک کسی را دوست دارد در حدی که مثلاً یک میلیون به او وام بدهد. ولی می‌گوید: همسفر باشم، می‌گوید: نه، همسفر نه، بابا این پول را بگیر و خودت برو. عقب ما نیا. گاهی یک کسی می‌گوید: عقب من بیا، پولت نمی‌دهم اما می‌خواهی بیایی در ماشین سوار شو تو را ببریم. یعنی از یک جهت یک جایی پررنگ است، یک جایی کمرنگ است.

دعا می‌گوید: خدایا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْیَاعِهِ»، شیعه یعنی دنباله رو یعنی من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جایی است که نیاز به کمک هست. «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» از تو دفاع می‌کنم. اگر کسی بگوید بالای چشمت ابرو است، برخورد می‌کنم. «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» ما اجازه نمی‌دهیم که کسی جسارت کند. غیرت دینی داریم. تعصب داریم و افتخار هم می‌کنیم. اینکه می‌گویند: تعصب بد است.

آدم متعصبی است، تعصب در کار شخصی بد است. تعصب روی لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، این تعصب‌ها بد است. یعنی به خاطر لهجه کمکش می‌کنم. به خاطر همشهری گری تعصب می‌کنم.

در انتخابات می‌گویم چون این همشهری من است. فامیل من است. همسایه‌ من است. این تعصب‌ها بد است. اما اگر فهمیدی یک چیزی حق است، دیگر، باقی‌ها باطل است. آنجا که حق است باید تعصب داشته باشی. انحصار طلبی در حق خوب است. اولین انحصار طلب، خود خداست. چون می‌گوید: «لا اله» هیچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقی‌ها را دور بریز.

10- علاقه‌ عاشقانه:

در دعا می‌گویی: «طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ» یعنی مهدی جان، من که در دعای عهد با تو سلام می‌کنم، از روی عشق زیارت می‌کنم نه روی اکراه!

11-علاقه و عمل در خط رضایت او:

«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏» یعنی مهدی جان من را از شیعیان قرار بده، منتها طبق آن چیزی که تو گفتی. هر استقامتی مهم نیست. استقامتی مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. این مهم است. «کَما أُمِرْت‏» (هود/۱۱۲) یعنی همانطور که مأمور هستی. یعنی طبق امر ما استقامت کن نه طبق یکدندگی و لجبازی و سلیقه. اگر کسی یک سلیقه‌ای داشت و روی سلیقه‌اش هم استقامت کرد، این استقامت نیست، یکدندگی است.

استقامتی ارزش دارد «کَما أُمِرْت‏»، که طبق مأموریت باشد. استقامتی ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولی خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏»

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
وحید ایمانی